مدتها میترسیدم از اینکه دیگه ذوق و شوقم برنگرده
و خب، هیچوقت برنگشت
سعی کردم بهش فکر نکنم، نشد
اومدم خودم رو ذوقزده نشون دادم، نشد
کارهایی که قبلا موجب ذوقم میشدن رو انجام دادم، نشد
رفتارهایی که قبلا من رو سر ذوق میآورد رو دیدم، بازم نه...
شاید باید دیگه بیخیالش بشم، آره؟
شاید شوق و غنج دل زیاد هم مهم نباشه...